موفقيت

مردم به همان اندازه كه از شكست مي ترسند از موفقيت هم مي ترسند.امكان ندارد؟؟به ذهن خود رجوع كنيد. مغز شما هر نكته اي را به خوشي يا ناراحتي نسبت داده است.موفقيت در ذهن شما چه معنايي دارد؟مردم به موفقيت با ديد هاي گوناگون نگاه مي كنند.در حالت هاي بسيار متفاوت.مثال برخي مي گويند: اگر موفقيت را بدست آورم اما نتوانم آن را نگه دارم بسيار ناراحت خواهم شد.

بنابر اين ترس آنها از دوباره شكست خوردني است كه پشت هر موفقيت پنهان شده.پس مراقب باشيد در اين دام گرفتار نشويد.از موفقيت مفهومي براي خود بسازيد كه شما را در راه رسيدن به آن ياري كند.از شر ترس از موفقيت خالص شويد، چطور؟؟

1-تصميم بگيريد

2-خود را به نقطه عطف برسانيد

3-راجع به عقايدتان در باره موفقيت فكر كنيد سپس كلمات را به جلو و عقب ببريد يا جمالت را به هم بريزيد به عقايدتان شكل مضحكي بدهيد، بخنديد.از اينكه به تصورات جدي خود بخنديد نترسيد، خود را رها سازيد.

موفقيت از يك زنجيره چهار عددي تشكيل شده است

1-هدف2-برنامه ريزي3-افكار4-تلاش

كساني كه زندگي كارمندي دارند با واژه موفقيت بيگانه هستند زيرا در زندگي كارمندي فرد حقوقي ثابت دارد و بعد از مدتي هم هنوز همان مقدار حقوق را دريافت مي كند و نه چيزي ياد گرفته و نه پيشرفتي كرده است.ما در دنيا و جهاني به دنيا آمده ايم كه همه چيز بر طبق هدف است و حتي حيوانات و گياهان هم طبق هدفي مشخص زندگي مي كنند, پس قطعا ما انسان ها نيز بايد مقصدي براي زندگي و حيات خود داشته باشيم و قطعا داشتن مقصد باعث جلوگيري از سردرگمي وداشتن شوق در زندگي مي شود هدف ها دو نوع هستند مادي و معنوي.انسان هاي موفق براي زمان خود برنامه دارند و هدفي براي زمان دارند آنها از هر بيست و چهار ساعت خود بهينه استفاده مي كنند و زمان با ارزش و گرانبهاي خود را تلف نمي كنند.افكار ما نوع , هدف و راه زندگي ما را مشخص مي كنند. افكار ما ارتعاشاتي توليد مي كنند كه در موفقيت ما تاثير مي گذارند بنابراين افكار منفي گرايانه و پوچ باعث پسرفت ما در رسيدن به موفقيت مي شود و اگر در مسير موفقيت افكار ما براي ما ارامش نسازند و باعث استرس ما شوند نتيجه اي جز سردرگمي براي ما ندارند.اگر ما هدف , افكار خوب و برنامه ريزي داشته باشم اما براي آنها هيچ تالش نكنيم مثل اين است كه ما هيچكدام از آن سه را هم نداشته ايم. كنش هاي انساني هدف دار و آگاهانه هستند اما اگر جزء سوم يعني اراده وجود نداشته باشد وجو هدف و آگاهي هيچ سودي براي ما ندارد.

يكي ديگر از مواردي كه در موفقيت ما نقش دارد رژيم فكري ما است.همه ي ما در ذهن خود داراي قوانين بسياري هستيم كه با باور هاي ما در ارتباط اند.اين قوانين زندگي ما را كنترل مي كنند نوع رفتار، اعمال، نحوه صحبت كردن و ...همه انتظار داريم ديگران نيز از قوانين ما پيروي كنند.اما آيا قوانين ما صحيح اند؟شايد براي بردن بازي زندگي الزم باشد قوانين جديد بازي را بياموزيم يا خود قوانين جديدي را براي موفقيت خلق كنيم.

بايد در مورد تغيير اين قوانين بدانيم كه تفاوت كوچكي نيز مي تواند كل زندگي ما را دگرگون سازد.براي تعيين و تغيير قوانين بايد به چند نكته توجه كنيم:زماني كه در آن زندگي مي كنيم را در نظر بگيريم، راه روش انجام درست كار ها در اين دوره چيست؟چه قوانيني را نگه داريم و كدام را تغيير دهيم يا حذف كنيم؟توانايي تغيير يا حذف كدام قانون را داريم؟و با تغيير قوانين زندگي و بهتر كردن آنها رژيم فكري ما نيز به سوي بهتر شدن حركت مي كند.

آيا دستيابي به موفقيت كار ساده اي است ؟ آيا ممكن است به معناي واقعي موفق بود؟آيا مي توانيم به قله هاي موفقيت مادي و معنوي مد نظر خود در زندگي برسيم؟خيلي ها فكر مي كنند بهترين طراح زندگي هستند اما نمي دانند كه بعد از كهنسالي در مي يابند كه تنها قسمت كوچكي از زندگي را تصاحب كرده اند.زيرا عاشق آنچه كه مي خواهند نيستند. بنابر اين وارد عمل نمي شوند وم قدرت تصميم گيري را در خود پرورش نمي دهند.در واقع ما بايد به ورزش روح بپردازيم، تا عضالت روح قوي و ورزيده شوند.بسياري از مردم قادر به تغيير مثبت رفتار هاي خود نيستند.

اگر مي خواهيد در زندگي فرد موفقي باشيد.به خاطر بسپاريد:در معادله ي زندگي، آينده هيچ وقت با گذشته برابر نيست.اگر در گذشته شكست خورده ايد، هيچ گاه نبايد تصور كنيد در آينده نيز چنين خواهد شد.آنچه در يك لحظه قبل، شش ماه گذشته يا پنج سال قبل رخ داده اصال مهم نيست و بدان معنا نخواهد بود كه حتما در آينده نيز همان اتفاق پيش مي آيد.و هميشه به ياد داشته باشيد كه مهم نيست ما د زندگي چقدرموفقيم، همه ما به يك مربي نياز داريمتا ما را تشويق و به مبارزه با مشكالت دعوت كند و به ما درس زندگي بياموزد.